درسهايي از قرآن | ||
|
ارزش دانش و آداب دانش اندوزي(1) تاريخ پخش: 20/12/94بسم الله الرحمن الرحيم «الهي انطقني بالهدي و الهمني التقوي» بحثها در آخر سال 94 بناست پخش شود. براي اهميت تعليم و تعلم، گرچه بايد اول مهر بگوييم، ولي اول مهر هم گفتهايم، حالا هم ميگويم. پنجاه نكته نوشتهام، كه اينها را بگويم. تقاضايم اين است كه اگر مربي تربيتي، طلبه، معلم، استاد دانشگاه، پاي جلسه هستند. اينهايي كه به يك نحوي يا استاد و يا شاگرد هستند، حوزههاي علميه! اينها را بايد بنر كنند. نه اينكه چون حرف من است. چون حرف خداست. و چون از روايات انتخاب شده است. آدم تذكر داشته باشد. درس را همه ميخوانيم. الان دنيا در حال درس خواندن هستند. منتها مشكلات حل نميشود، مشخص است كه در اين درسها يك گير و گوري است. به آن گير و گورها امروز يك نگاهي كنيم. 1- معلّمي، كار خدا و پيامبران در اهميت درس اول اينكه كار خداست. گرچه امام فرمود: معلمي شغل انبياء است. ولي كار خدا هم هست. چون « الرَّحْمَـٰنُ * عَلَّمَ الْقُرْآنَ» (رحمان/1و2) كار پيغمبر هم هست. «وَيُعَلِّمُهُمُ» كار جبرئيل هم هست. «عَلَّمَهُ شَدِيدُ الْقُوَى» (نجم/5) معلمي كار باارزشي است. وقتي مردم گفتند: طالوت به درد رهبري نميخورد. چون مردم از پيغمبرشان يك فرمانده نظامي خواستند، كه به رهبري او بجنگند. پيغمبر گفت: «إِنَّ اللَّـهَ قَدْ بَعَثَ لَكُمْ طَالُوتَ مَلِكًا» (بقره/247) خداوند گفته است طالوت! گفتند:اين جيبش خالي است. گفت: لازم نيست كه پول داشته باشد. «وَزَادَهُ بَسْطَةً فِي الْعِلْمِ وَالْجِسْمِ» يعني ارزش اين كه طالوت به درد رهبري ميخورد، سوادش است. تمام درجات به علم بستگي دارد. مجتهد ما بايد اعلم باشد. يعني باسوادترين باشد. قاضي بايد مجتهد باشد. اين ارزش علم است. تنها آيهاي كه ميگويد: برپا! راجع به عالم است. ما نشستهايم، فقط يك جا دستور ميدهد: برپا! «انشُزُوا» (مجادله/11) يعني برپا! چه كسي آمده است؟ «يَرْفَعِ اللَّـهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنكُمْ وَالَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجَاتٍ» (مجادله/11) «آمَنُوا» مؤمن اگر وارد شد، «أُوتُوا الْعِلْمَ» دانشمند اگر وارد شد، «انشُزُوا» يعني برپا! خدا دستور داده است، عالم كه وارد شد، برخيزيد! خداوند با همهي مردم حرف زده است، «يَا أَيُّهَا النَّاسُ» در قرآن زياد است. اما بعضي جاها ميگويد: «لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ» اين تكه را براي باسوادها گفته است. يعني ارزش علم است. خداوند ما را كه خلق كرد، دربارهي خلق ما به خودش «كَرِيم» گفته است. «مَا غَرَّكَ بِرَبِّكَ الْكَرِيمِ» (انفطار/6) اما دربارهي علم كه سخن ميگويد، ميفرمايد: «اقْرَأْ وَرَبُّكَ الْأَكْرَمُ» (علق/3) يعني وجود انسان را با كرم خودش خلق كرد و آموزش انسان را با اكرميت خودش خلق كرد. وجود ما با صفت كريم آفريده شد، ولي آموزش ما «اقْرَأْ وَرَبُّكَ الْأَكْرَمُ» 2- علم آموزي، بدون قيد مكان و زمان و ايمان «العُلَماءَ وَرَثَةُ الأنبِياءِ» (بحارالانوار،ج1،ص164) شعار خوبي است. علم زمان ندارد. «ز گهواره تا گور دانش بجوي» علم مكان ندارد. «و لو بالثريا، و لو بالصين» نه زمان دارد، نه مكان دارد. شرط ندارد. علم پيدا كنيد، حتي از آدم بيدين! در جبهههايي كه مسلمانان اسير ميگرفتند، پيغمبر فرمود: هر اسيري كه ده مسلمان را باسواد كند، آزادش ميكنيم. يعني حتي آموزش از آدم كافري كه با جنگ من آمده است. حالا يك مشت روايت است كه اينها را از كتب مخلتف ميخوانم. جلد اول و دوم بحار الانوار دربارهي علم است. من يك تورقي كردم، و كلماتي را از آن استخراج كردم. مونسي در وحشت! اينكه گفتم بنر شود، اينها است. علم مونسي است در وحشت، رفيقي است در غربت، هم سخني است در خلوت، حربهاي است براي دشمن، زينتي است براي دوست، حياتي است براي دل، نوري است براي چشم، درجهاي است براي قيامت، وسيلهاي است براي عبادت و عمل! خيلي از گناهان ما به خاطر جهل است. «عَصَيتُكَ بجَهْلي» در مناجات آمده است. اين كار را كردم، نميدانستم. الان هم در جامعهي ما خيلي از گناهان به خاطر جهل اتفاق ميافتد. تحصيل علم در هر حال واجب است. «فريضه في كل حال» (روضة الواعظين،ص10) آموزش علم حسنه است، يادگرفتنش عبادت است، مذاكره و گفتگو و مباحثهاش تسبيح است. عملش جهاد است. آموزش علم به ديگران صدقه است. كسي كه آماده تحصيل ميشود، ثوابش به اندازه كسي است كه آماده جبهه ميشود. تا اينجا مربوط به كل علم بود. حالا علم طلبگي را بگويم. يكي دو نكته بگويم. علمي را كه انسان به واسطهي آن بتواند باطلي را رد كند و گمراهي را هدايت كند، پاداش چهل سال عبادت را دارد. ارزش علم طلبگي است. براي ديدن ادامه مطلب اينجا را كليك كنيد ![]() ادامه مطلب
امتیاز:
بازدید:
[ ۲۱ اسفند ۱۳۹۴ ] [ ۰۷:۴۶:۲۸ ] [ محمد ]
خريد آسان ارسال كد 241463 به شماره پيامك 1000100083
خـريد پستي >> قيمت فقـط : 29000تـومان» براي مشاهده توضيحات و تصاوير بيشتر گردنبند مرغ امين اينجا را كليك كنيد ...
پاسخ سوالات مسابقه درسهايي ازقرآن
پاسخ درسهايي از قرآن با موضوع:توقعات بجا و نابجا(2) تاريخ آغاز:1394/12/12
دوست داري قبل از ديدن پاسخها، متن درسهايي از قرآن اين هفته را مطالعه نماييد؟ پس كليك كن
عضويت در كانال تلگرام: https://telegram.me/joinchat/ChG-eDzGdfTpRz0gSU9qww
نظر به چهره نامحرمان، آيه 131 سوره طه، جواب درسهايي ازقرآن، سوالات مسابقه درسهايي ازقرآن، عامل نجات انسان در قيامت، ، ميزان تلاوت اين كتاب آسماني، درسهايي ازقرآن، پندارهاي نادرست، توقعات نابجا در خانواده و جامعه، ريشه توقعات نابجا در خانواده
ادامه مطلب
امتیاز:
بازدید:
[ ۱۶ اسفند ۱۳۹۴ ] [ ۰۵:۴۰:۰۹ ] [ محمد ]
توقعات بجا و نابجا(2)
تاريخ پخش: 13/12/94 بسم الله الرحمن الرحيم «الهي انطقني بالهدي و الهمني التقوي» بحث توقع را داشتيم و در اين جلسه ميخواهيم درمان توقع را به همراه مطالب ديگري بگوييم. درمان توقع چيست؟ قرآن ميگويد: اي پيغمبر! چشمت را به زرق و برق ديگران نينداز. «وَلَا تَمُدَّنَّ عَيْنَيْكَ» (طه/131) چشمهايت را! «وَلَا تَمُدَّنَّ» مد يعني كشيده. يعني طولاني نكن، يعني به زرق و برق دنيا كه رسيدي همينطور مات زده نشو. خيره نشو. «وَلَا تَمُدَّنَّ عَيْنَيْكَ إِلَىٰ مَا مَتَّعْنَا» (طه/131) اگر ما افرادي را كامياب كرديم، و يك چيزهايي به آنها داديم. 1- دوري از نظر به اموال ديگران تو همينطور نسبت به زرق و برق بهت زده نباش. «وَلَا تَمُدَّنَّ عَيْنَيْكَ» آيهي ديگر ميفرمايد: «وَلَا تَتَمَنَّوْا مَا فَضَّلَ اللَّـهُ بِهِ بَعْضَكُمْ عَلَىٰ بَعْضٍ» (نساء/32) اگر يك چيزي به يك كسي داديم، به تو نداديم، تو به آنچه خدا داده است، راضي باش. چون ما نميدانيم، پشت اين نعمتها چيست؟ گاهي وقتها يك ماشين با يك سرعتي ميرود، يك ماشين ناراحت است كه چرا ماشينش مثل آن ماشين نيست. بعد ميبيني كه... بگذار ببينيم كه كدام يك به نتيجه ميرسند؟ يك مثالي در ايران است كه ميگويند: جوجهها را بايد آخر پاييز شمرد. خيلي از اينها كه رشد اقتصادي بالايي ميكنند، بعد چنان سرنگون ميشوند. رانندگيهاي كذايي چه تصادفهايي را ايجاد ميكنند. خيلي چشم ندوزيد. يك نفر خوشگلتر از شماست، نگو خوشا به حالت! ممكن است آن فرد خوشگل مشكلاتي در زندگياش داشته باشد، كه آن آدم زشت نداشته باشد. به كسي خوشا به حالت نگوييد. هر چه خدا به شما داده است... منتها كوتاهي هم نكن، بگويي پس من دنبال كار نميروم، دنبال تلاش نميروم. شما مقداري كه ميتواني سعي كن. «وَأَن لَّيْسَ لِلْإِنسَانِ إِلَّا مَا سَعَىٰ» (نجم/39) سعي خودت را بكن، حالا شد، شد، نشد! نشد! نگوييم تو بيعرضه بودي. تو بيهنر بودي. توان خودتان را كم نگذاريد. هر چقدر ميتوانيد تلاش كنيد. قرآن ميگويد: كاري كه ميكنيد، حقش را انجام دهيد. «وَجَاهِدُوا فِي اللَّـهِ حَقَّ جِهَادِهِ» (حج/78) «اتَّقُوا اللَّـهَ حَقَّ تُقَاتِهِ» (آلعمران/102) «يَتْلُونَهُ حَقَّ تِلَاوَتِهِ» (بقره/121) يعني كاري كه ميكنيد نمرهي بيست باشد. حالا اگر نميشود نمرهي بيست باشد، لااقل نمرهي هجده باشد. «فَاتَّقُوا اللَّـهَ مَا اسْتَطَعْتُمْ» (تغابن/16) «وَأَعِدُّوا لَهُم مَّا اسْتَطَعْتُم» (انفال/60) «فَاقْرَءُوا مَا تَيَسَّرَ مِنَ الْقُرْآنِ» (مزمل/20) يعني كم نگذاريد. در تلاش، تحصيل، پژوهش، تحقيق، كار، مشورت، شما كم نگذاريد. اما گاهي وقتها من كوتاهي نكردهام، اما نشد، خوب نشد كه نشد. به يك زرق و برقهايي خيره نشويد. گاهي نگاه به ضعفا كنيد. زن و شوهر در خانه نشستهاند، فلاني مبلمانش چه شد، ماشينش چه شد، خانهاش چه شد، چه شد، چه شد، چه شد! مرتب اينها را ميگويد كه شوهر را وادار كند برود از بانكها وام بگيرد، وام ميگيرد بايد سود بدهد، سود كه داد ورشكست ميشود، بدهكار ميشود. خانه ساخته است بفروشد، روي دستش ميماند، نشده است، ورشكست ميشود. همديگر را تحريك ميكنند. به ضعفا نگاهي بكنيم. چقدر خانواده شهيد داريم؟ جوان داد. 2- دوري از توقعات نابجا در ازدواج فرزندان اين پسر رفته است با موردي كه مادرش راضي نيست ازدواج كرده است. حالا ادب اقتضاء ميكند، حق مادر اقتضاء ميكند كه انسان ازدواجش را به مادر بگويد. حالا اين پسر رفته و خودش يك زن انتخاب كرده است. پسر كار خوبي نكرده است. آقازادهاي كه بدون مشورت با پدر و مادرش خودش انتخاب ميكند، اين نمك به حرامي كرده است. يعني كار بدي كرده است. بيش از كار بد، بيادبي كرده است، به والدينش احترام نگذاشته است. پسر را ميگويم. اما اينطور هم نيست كه حالا كه بدون اجازه من رفتي با فلاني ازدواج كردي، يك: طلاق! دو: از خانه بيرون برو! سه:... اصلاً اين مادر كودتا ميكند. خانم: مسلمان هستي يا نه؟ قرآن كتاب آسماني ما هست يا نه؟ پيغمبر(ص) را قبول داري يا نه؟ چهارده معصوم(ع) را قبول داري يا نه؟ پيغمبر، خدا و چهارده معصوم ميگويند پسر ميتواند برود و داماد شود. ادب، اخلاق، وجدان اقتضاء ميكند، پسر با پدر و مادر مشورت كند، حالا اگر پسر بيادبي و بيوجداني كرد، ميتوانيد از خانه بيرونش كنيد؟ شما ميتوانيد نفرينش كنيد؟ انشاءالله جنازهات را براي من بياورند. كه چه؟ چرا نفرين ميكني؟ آخر بدون اجازه من رفته است و ازدواج كرده است. خوب كار بدي كرده است. اما اگر هر كس كار بدي كرد. ميشود نفرينش كرد؟ بعضي از ما مسلمانِ مسلمانِ مسلمانِ مسلمانِ نيستيم. ميگويم من! من بايد براي پسرم... من آرزو داشتم كه اين پسر وقتي داماد شد به من بگويند مادر داماد! من اين يك پسر را داشتم. من دو تا پسر بيشتر نداشتم. بقيهي پسرهايم با اجازه من بود. نميدانم اين يكي چرا با اجازهي من نشد. همينطور يك چيزهايي را ميبافيم. نزد خودمان با توقعمان يك بافتههايي را فكر ميكنيم. 3- حكومت مرد در خانه، نه تحكّم و زورگويي حالا كه شوهر است، حق تحكم دارد؟ مرد در خانه حق تحكم ندارد. حق حكومت دارد. اين آيه را بعضيها بد معنا نكنند. من ديدم جواني را با خانمش گرفتار شده بود، گفت: به خانمم ميگويم آب بده، ميگويد: خودت بردار بخور. مگر قرآن نميگويد: «الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّسَاءِ» (نساء/34) نگفته است كه زنان كلفت تو هستند. بله اگر زن آب به دست شوهرش بدهد، مهر اين خانم در دل شوهرش بيشتر ميشود. كار كار خوبي است، خانم آب بدهد، مرد آب بدهد، به خانمش! اين ليوان آب را تعارف كنم، اين كار خوبي است. اما اگر اين كار را نكرديم، اينطور نيست كه حالا بگوييم: نه! ما با ايشان سازگار نيستيم. «الرِّجَالُ قَوَّامُونَ» او بايد كلفت من باشد. اينطور نيست. آدمي كه توقع دارد، خودش را ميسوزاند و هر كس هم كه با او باشد را ميسوزاند. كسي كه توقع اضافه دارد... ايشان عمره رفت، ولي با من خداحافظي نكرد. حجش در سرش بخورد. حاج خانم، اگر يك كسي با شما خداحافظي نكرد، ميشود گفت كه حجش در سرش بخورد؟ تو چه مسلماني هستي؟ بعضي از زنهاي مذهبي را آدم نگاه ميكند، خانوادهي مذهبي هستند، حرفهايي ميزنند كه هيچ كافري نميزند. تسليم باشيم. آن مقداري كه خدا گفته است، انجام دهيم. حالا اگر خدا به يك كاري اجازه داد، ديگر شما كوتاه بيا. نگاهي به ضعفا بكنيم. سابقهتان يادتان نرود. شما چقدر توقع داريد؟ دولت بايد دبستان بسازد، براي گروهي نساخته است، براي شما دبيرستان ساخت، دانشگاه ساخت، حالا شما تحصيلكرده هستيد. شما به دولت بدهكار هستيد، يا از دولت طلبكار هستيد؟ يك فوق ليسانس، يك دكتر، يك ليسانس وقتي از دولت توقع دارد، ميگويد دولت براي ما ايجاد اشتغال كند. خوب! ميگوييم: چرا؟ ميگوييم: آخر ما ليسانس هستيم. ميگويم: خوب دولت داده است و خوردهايد و ليسانس شدهايد. براي بعضيها... ما وقتي شاه رفت، پنجاه درصد مردم ما تقريباً بيسواد بودند. حالا الحمدلله بعضي جاها تا نود و پنج شش درصد باسواد شدهاند. نصف مردم بيسواد بودند. خوب اينها از روستا كم گذاشتهاند و در شهر دانشگاه ساختهاند، شما ليسانس گرفتهايد. پس دولت داده است خوردهايد و ليسانس شدهايد. حالا تو بايد پس بدهي، يا بايد باز هم بگيري؟ حالا چون من ليسانس هستم، باز هم بدهيد بخورم. به گذشتههاي خودمان نگاه كنيم. يادمان ميرود كه زندگيمان چگونه بوده است. خدا به پيغمبر ميگويد: پيغمبر! يادت نرود. «أَلَمْ يَجِدْكَ يَتِيمًا فَآوَي» (ضحي/6) يادت ميآيد يتيم بودي؟ راه به جايي نداشتي، «فَآوَي» من به تو مأوي دادم. «وَوَجَدَكَ ضَالًّا فَهَدَىٰ» (ضحي/7) يادت ميآيد گيج بودي من به تو راهنمايي كردم؟ «وَوَجَدَكَ عَائِلًا فَأَغْنَىٰ» (ضحي/8) يادت ميآيد پول نداشتي من به تو پول دادم؟ گاهي انسان بايد يادش باشد، توقعش كم ميشود. زندگي سادهي ديگران را ببيند، توقعش كم ميشود. نگاهي به گذشتهها، نگاهي به سابقهي خودمان... بحثمان چيست؟ بحثمان اين است كه چه كنيم كه جلوي توقع را بگيريم. موضوع اين است. درمان توقعات! يك، دو، سه، چهار تا هشت! به زندگي ديگران خيره نشويم. براي ديدن ادامه مطلب اينجا را كليك كنيد ![]() ادامه مطلب
امتیاز:
بازدید:
[ ۱۶ اسفند ۱۳۹۴ ] [ ۰۵:۳۴:۰۵ ] [ محمد ]
خـريد پستي >> قيمت فقـط : 29000تـومان
پاسخ سوالات مسابقه درسهايي ازقرآن
پاسخ درسهايي از قرآن با موضوع:راههاي اغفال شيطان و نفوذ دشمن تاريخ آغاز:1394/12/06
دوست داري قبل از ديدن پاسخها، متن درسهايي از قرآن اين هفته را مطالعه نماييد؟ پس كليك كن
عضويت در كانال تلگرام:https://telegram.me/joinchat/ChG-eDzGdfTpRz0gSU9qww
راههاي اغفال شيطان و نفوذ دشمن، ترك جلسه از روي اعتراض، جواب درسهايي از قران، پاسخ درسهايي از قرآن، جواب درس هايي از قران، پاسخ درس هايي از قران، جواب درس هايي از قرآن، پاسخ درس هايي از قرآن، پاسخ درسهايي از قران، پاسخ سوالات درسهايي از قرآن
ادامه مطلب
امتیاز:
بازدید:
[ ۶ اسفند ۱۳۹۴ ] [ ۰۹:۰۵:۲۰ ] [ محمد ]
درسهايي از قرآن با موضوع راههاي اغفال شيطان و نفوذ دشمن 06/12/94
راههاي اغفال شيطان و نفوذ دشمن تاريخ پخش: 06/12/94 بسم الله الرحمن الرحيم «الهي انطقني بالهدي و الهمني التقوي» بحث ما در شب جمعهاي پخش ميشود كه فرداي آن مردم ميخواهند پاي صندوقها بروند، هم به نمايندگان مجلس رأي بدهند و هم به خبرگان! در اين چند ماه گذشته صحبت از بصيرت و نفوذ هم زياد شده است. من يك بحثي را ده دوازده سال پيش داشتم، راجع به نفوذ و بصيرت! منتها ديشب و ديروز كه مطالعه ميكردم، ديدم حرفهاي جديدي هست و حدود بيست و پنج راه كشف كردهام، كه اگر بتوانم هر راهي را در يك دقيقه بگويم، اين بيست و پنج دقيقه راههاي نفوذ را ميگويم. حالا يك وقت ميگوييم «نفوذ» فقط جنبهي سياسي آن را نميخواهيم بگوييم، يعني اصولاً خود ما غير از ايام انتخابات و نماينده مجلس و وكيل و وزير و سفير و غير از مسؤولين و اينها، خود ما تأثيرپذير هستيم. كجا ممكن است گول بخوريم؟ موارد گول خوردن خودمان! فكر نكنيد كه فقط يك بحث سياسي است. چطور يك جوان، يك دختر گول ميخورد؟ چطور يك پسر گول ميخورد؟ چطور يك بازاري گول ميخورد؟ چطور يك سياسي گول ميخورد؟ گول خوردنها را بگويم. اگر اسمش را نفوذ بگذاريم، سياسي ميشود. اگر اسمش را گول خوردن بگذاريم، يك خورده عموميتر ميشود. پس موضوع بحث ما اين ميشود. اگر امور تربيتي پاي منبر و تلويزيون نشسته است، اينها را امشب بنويسد و بنر كند و براي هميشه در مدرسهها باشد. اينها بايد بنر شود. چون اين كلمات از من نيست. بيست و پنج راه از بيست و پنج آيهي قرآن است. موضوع: شناخت راههاي اغفال، نفوذ، اثرپذيري و... 1- خطر شايعات و گسترش اخبار نادرست در جامعه * 1- اول اين كه پاي هر سختي ننشينيم. به هر سخني گوش ندهيم. چند آيه در اين خصوص داريم. «إِذَا سَمِعْتُمْ آيَاتِ اللَّـهِ يُكْفَرُ بِهَا وَيُسْتَهْزَأُ بِهَا فَلَا تَقْعُدُوا» (نساء/140) در جلسهاي نشستهايد، ميبينيد كه «آيَاتِ اللَّـهِ» يعني نشانههاي خدا، احكام خدا، مردان خدا، مسخره ميشوند، «فَلَا تَقْعُدُوا» حق نداريد در آن جلسه بنشينيد. آيهي قرآن است. «حَتَّىٰ يَخُوضُوا فِي حَدِيثٍ غَيْرِهِ» جلسه را بايد ترك كنيد. نميشود در يك جلسهاي بنشينم و هر حرفي را گوش بدهم. اگر ميبينيد آيات خدا تحقير ميشود، نشستن در آن جلسه ممنوع است. اين يك آيه! آيهي ديگر! «إِن جَاءَكُمْ فَاسِقٌ بِنَبَإٍ» بحث امشب خيلي قرآني است. يعني در بيست و پنج دقيقه، بيست و پنج آيه، سي و چهل آيه، ميشنويد، من روان ميگويم، خواسته باشم آيه را بنويسم، ترجمه كنم، تفسير كنم، يكي دو آيه بيشتر نميرسيم. ميخواهم فهرستوار بگويم. قرآن ميفرمايد: «إِن جَاءَكُمْ فَاسِقٌ بِنَبَإٍ فَتَبَيَّنُوا» (حجرات/6) اگر فاسق خبري را آورد، گوش ندهيد، تحقيق كنيد. آيهي ديگر! «وَمِنَ النَّاسِ مَن يُعْجِبُكَ قَوْلُهُ» (بقره/205) بعضي از مردم حرف كه ميزنند، «يُعْجِبُكَ» تو كه پيغمبر هم هستي، «يُعْجِب» به عجب درميآيي! تعجب ميكني! عجب!!! خيلي قشنگ صحبت ميكند. خيلي عالي حرف ميزند. اما خيلي نامرد است. بيانش خوب است، اما جنسش جلب است. «وَهُوَ أَلَدُّ الْخِصَامِ» براي ديدن ادامه مطلب راههاي اغفال شيطان و نفوذ دشمن اينجا را كليك كنيد
ادامه مطلب
امتیاز:
بازدید:
[ ۶ اسفند ۱۳۹۴ ] [ ۰۸:۵۸:۳۴ ] [ محمد ]
|
|
[قالب وبلاگ : راتابلاگ] [Weblog Themes By : themzha.com] |